سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

رسول اکرم صل الله علیه و آله:

دروغگویی از رزق و روزی انسان می کاهد.  (الترغیب و الترهیب ج3 ص 596)


امام صادق علیه السلام:

خداوند دروغ گویان را دچار فراموشی می کند.  (سفینة البحار - ماده کذب ج7 ص 453)

 

رسول اکرم صل الله علیه و آله:

دروغ، دری از درهای نفاق است.   (کنزالعمال ج ص 621)

 

منبع: گفتاری چند از معصومین




تاریخ : چهارشنبه 92/2/4 | 7:40 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

... وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَیکُمْ لَمْ یدْخُلُوهَا ... (اعراف/46)

و بر اعراف مردانی هستند که همه (اهل بهشت و جهنم) را از سیمایشان می شناسند و به بهشتیان که هنوز به بهشت وارد نشده اند ولی امیدوارند، ندا می دهند که سلام بر شما باد.

تفسیر التبیان:  امام باقر علیه السلام این مردان بلند مرتبه ، نبی خدا صل الله علیه و آله و اهل بیت او هستند.




تاریخ : دوشنبه 92/2/2 | 11:40 صبح | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

وَالْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ...(الأعراف/58)

سرزمین پاکیزه گیاهان پربرکت ، مفید و سودمند خود را به اذن پروردگارش بیرون می فرستد.

تفسیر نور: تنها نزول رحمت برای سعادت کافی نیست، قابلیت و ظرفیت بستر و مینه هم لازم است.

مفاتیح الحیات:  لذا حفظ و نگهداری زمین یک وظیفه همگانی است.




تاریخ : دوشنبه 92/2/2 | 11:34 صبح | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

صفات ذاتى خداوند متعال

س 16 صفات ذاتى خداوند متعال کدامند؟
ج - صفات ذاتى خداوند متعال عبارتند از: علم ، قدرت ، حیات ، سمع و بصر. و گویا بعضى کتابى نوشته و سمع و بصر را از این پنج صفت حذف کرده و پنج صفت دیگر یعنى : مرید، مدرک ، قدیم ، ازلى ، متکلم و صادق را به آنها افزوده و گفته اند:


عالم و قادر و حى است و مرید و مدرک
هم قدیم و ازلى و متکلم صادق


و دیگر اینکه تمام صفات ثبوتى را به صفات سلبى برگردانده و گفته است : عالم یعنى غیر جاهل ، و قوى یعنى غیر عاجز و مانند آن ؛ ولى به نظر مى رسد که وصف ادراک در مورد خداوند متعال استعمال نشده و نمى شود؛ زیرا ادراک به معناى رسیدن شیى ء به چیزى است که به آن نرسیده بوده و این در مورد خداوند معنى ندارد.

س 17 آیا سمع ، عین ذات است ؟
ج - بله ، عین ذات است .

س 18 آیا سمع و بصر از صفات فعل نیستند؟
ج - نه خیر.

س 19 ممکن است فرض شود که خدا باشد ولى سمع نباشد، پس ذات است و سمع نیست ذات از صفت تخلف پیدا کرد و جداى از آن فرض شد، پس معلوم مى شود سمیع صفت ذات نیست بلکه صفت فعل است .
ج - در مورد علیم و حى نیز چنین مى توان فرض کرد که تا خدا نداند علیم نیست ، و اگر زنده نباشد حى نیست ، ولى همه اینها صرف (فرض محال ) است و درست نیست .
قدرت به معناى مبداءیت اشیاء است ، و همچنین حیات . بنابراین ، فرض خدایى موجود که حیات نداشته باشد، و یا علیم نباشد فرضى محال است .

س 20 علیم به معناى (ذات ثبت له العلم ): (ذاتى که داراى علم است .) مى باشد؛ پس صفت علم نیز زائد بر ذات است .
ج - علیم در اینجا به معناى علم حصولى نیست ، بلکه به معناى (حضور الذات للذات ) و علم به ذات است . همچنین قدیر به معناى (ذات ثبت له القدره ) نیست ، بلکه به معناى (عین القدره و ثبوت شى ء است .

س 21 آیا (ادراک ) از صفات پروردگار است و خداوند متعال به آن متصف مى شود؟
ج - ادراک به معناى رسیدن به مطلوب است و لازمه آن علم مى باشد، چنانکه خداوند متعال مى فرماید: لاتدرکه الابصار، و هو یدرک الابصار (انعام : 103).
دیدگان نمى توانند او را در یابند، ولى او دیدگان (چشم و عقل ) را در مى یابد.
مثلا درد مخاضى را که زنان درک مى کنند، مرد درک نمى کند یعنى نمى فهمد، بنابراین درک در محاورات به معناى فهم استعمال مى شود؛ ولى در لغت به معناى وصول و رسیدن به چیزى است که آن را نداشته و واجد آن نبوده است .
و این معنى درباره خداوند متعال معقول نیست . و صفات ذاتیه نزد خاصه (شیعه ) پنج تا است : 1 حیات . 2 قدرت . 3 علم . 4 سمع . 5 بصر و دو صفت آخر به علم بر مى گردند، زیرا سمیع به معناى علم به مسموعات ، و بصیر به معناى علم به مبصرات است ؛ و عامه (اهل تسنن ) (اراده ) و (تکلم ) را نیز به صفات ذاتیه افزوده اند، ولى در روایات ما وارد شده است . کان الله و لاتکلم ، و کان الله و لا اراده (10) خداوند بود و تکلم نبود؛ و خداوند بود و اراده نبود.
از این بیان استفاده مى شود که این دو از صفات فعلند. نه از صفات ذات ؛ زیرا قابل سلب از ذات هستند.

س 22 متکلمین (ادراک ) را به (علم به جزئیات ) معنى نموده اند، آیا خداوند متعال به ادراک به این معنى متصف مى شود؟
ج - در اینکه خداوند عالم به جزئیات و کلیات است شکى نیست ، ولى اهل لغت درک را به معناى (وصول به مطلوب ) مى دانند که این معنى در حق خداوند ممتنع است ؛ در محاورات عرفى نیز علم و درک را به یک معنى مى دانند و درک به این معنى همان علم است که خداوند به آن متصف مى شود. و علم به چیزى مستلزم اتصاف به آن چیز نیست ، بر خلاف درک به معناى رسیدن و وصول به چیزى که مستلزم اتصاف به آن چیز است که در مورد خداوند متعال محال است .

 منبع: 665 پرسش و پاسخ (در محضر علامه طباطبائی)




تاریخ : یکشنبه 92/2/1 | 2:36 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

  • ایران موزه | پاپو مارکت | بک لینک