سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

در (کفایة المهتدى ) نقل کرده از شیخ ابوعبداللّه ، محمّد بن هبة اللّه طرابلسى در کتاب (فرج کبیرش ) که روایت نمود به سند خود از (ابى الادیان ) که یکى از چاکران حضرت عسکرى علیه السلام بود که اوگفت : به خدمت آن حضرت شتافتم ، آن جناب را بیمار و ناتوان یافتم .
آن جناب نامه اى چند نوشته به من داد و فرمود که : (این نامه ها را به مدائن رسان و به فلان و فلان از دوستان ما بسپار و بدان که بعد از پانزده روز دیگر به این بلده خواهى رسید و آواز نوحه از خانه من خواهى شنید و مرا در غسلگاه خواهى دید.)
(ابوالادیان ) مى گوید که گفتم : (اى خواجه و مولاى من ! چون این واقعه عظیم روى دهد حجّت خدا و راهنماى ما چه کس خواهد بود؟)
فرمود: (آن کسى که جواب نامه هاى مرا از تو طلب نماید.)
گفتم : (زیاده از این هم اگر نشانى مقرر فرمایى ، چه شود؟)
فرمود: (آن کسى که بر من نماز گزارد، او حجّت خدا و راهنما و امام و قائم به امر است بعد از من .)
پس نشانى زیاده ، از آن سرور، طلب نمودم .
فرمود: (آن کسى که خبر دهد به آنچه در همیان است .)
پس ، هیبت آن حضرت مرا مانع آمد که بپرسم که : (چه همیان و کدام همیان و چه چیز است در همیان .)
پس از سامره بیرون آمدم و نامه ها را به مداین رسانیدم و جواب آن مکاتیب را گرفتم و بازگشتم و روز پانزدهم بود که داخل سرّ من راءى شدم بر وجهى که آن حضرت ، به معجزه از آن خبر داده بود.
آواز نوحه از خانه آن سرور شنیدم و نعش او را در غسلگاه دیدم و برادرش جعفر را بر در خانه آن حضرت به نظر در آوردم که مردمان بر دورش درآمده بودند و او را تعزیت مى نمودند.
با خود گفتم که : (اگر امام بعد از امام حسن ، او باشد، پس امر امامت باطل خواهد شد؛ زیرا که مى دانستم که نبیذ مى آشامد و طنبور مى زند وقمار مى بازد.)
پس ، او را تعزیت نمودم و هیچ چیز از من نپرسید و جواب نامه ها نطلبید.
بعد از آن عقید خادم بیرون آمد و گفت : (اى خواجه من ! برادر تو را کفن کردند. برخیز و بر او نماز بگزار!)
برخاست و به آن خانه درآمد و شیعیان ، گریان به آن منزل درآمدند. در آن حال امام علیه السلام را کفن کرده بودند وبر روى نعش ‍ گذاشته بودند. جعفر پیش رفت که نماز بگزارد.
چون قصد آن کرد که تکبیر بگوید، دیدم کودکى پیدا شد، گندم گون و مجعد موى ؛ رداى او را کشید و فرمود که : (اى عمّ! من به نماز کردن بر پدر خود از تو سزاوارترم !)
جعفر، متغیّراللّون به کنار رفت و آن برگزیده ، بر پدر بزرگوار نماز گزارد و او را در پهلوى مرقد پدر بزرگوارش ، امام على نقى علیه السلام دفن نمود.
بعد از آن با من خطاب فرمود که : (اى بصرى ! جوابهاى نامه ها را بیاور!)چ
جوابهاى مکاتیب را دادم به او و با خود گفتم : (این دو نشان ! و نشان همیان ماند.)
بعد از آن نزدیک جعفر رفتم و او مى نالید و زارى مى کرد. در آن وقت یکى از حضار که او را (جاجز وشّا) مى گفتند با او گفت که : (این کودک که بود؟) و این سؤ ال از براى این بود که اقامت حجّت نماید بر جعفر.
جعفر در جواب گفت : (واللّه ! او را هرگز ندیده بودم و او را نمى شناسم .)
نشسته بودیم که چند تن از قم رسیدند و از حال امام پرسیدند و دانستند که آن حضرت رحلت نموده .
گفتند: (جانشین او کیست ؟)
جعفر را نشان دادند. پس بر او سلام کردند و او را تعزیت نمودند و گفتند: (نامه ها داریم و مالى است با ما که گفته اند به آن حضرت برسانیم ، ما را چه باید کرد؟)
جعفر گفت : (به خادمان من ، بسپارید!)
گفتند: (به ما بگوى که نامه ها را چه کسان نوشته اند و مال ، چند است ؟)
جعفر خشمناک برخاست و جامه هاى خود را تکانید و گفت : (مى خواهند که از غیب خبر دهم !)
آن جماعت حیران شده بودند که خادمى بیرون آمد و گفت : (اى اهل قم !) و یک یک را نام برد که با شما نامه فلان و فلان است و همیانى است که در آن هزار دینار است و از آن جمله ، ده دینار مطلاّست .
پس نامه ها را با آن همیان به آن خادم دادند و گفتند: (بى شبهه آن کسى که او را فرستاده ، او امام است .)
اما جعفر به نزد معتمدباللّه عباسى که یکى از خلفاى بنى عباس بود، رفت ؛ سعایت آغاز کرد!
معتمد جمعى را فرستاد که در آن خانه درآمدند، هیچ کودکى نیافتند و نرجس بانو در آن وقت در حیات نبود.
ماریه نام کنیزکى را بردند که کودک را نشان دهد، ماریه انکار نمود که هیچ کودکى در این خانه نیست و در آن وقت ، خبر مرگ عبداللّه بن خاقان رسید و دیگر خبر آمد که صاحب زنج از بصره خروج کرد، مشغول به آن اخبار شدند و از فکر ماریه افتادند و آن مستوره ، خلاصى یافت و دیگر کسى به فکر او نیفتاد.

منبع: نجم الثاقب




تاریخ : یکشنبه 92/4/2 | 11:22 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

صفات فعلیه خداوند متعال

س 32 مقصود از مکر و فریب که خداوند متعال در قرآن به خود نسبت داده چیست ؟ آنجا که مى فرماید: و مکروا و مکر الله ، و الله خیر الماکرین (آل عمران ؛ 54).
و آنان (یهود) مکر ورزیدند و خدا هم مکر نمود، و خداوند بهترین مکرکنندگان است .
ج - مکر عبارت است از اینکه انسان علیه کسى کارى انجام دهد بدون اینکه او التفات و توجه داشته باشد. و مکر درباره خداوند متعال آن است که نسبت به بنده گناهکار کارى یا امتحانى پیش آورد که علیه او تمام شود.

س 33 معناى این روایت چیست که مى فرماید: خلق الاشیاء بالمشیه ، و المشیه بنفسها(15) خداوند، همه اشیا را با مشیت آفرید، و مشیت را به خود آن خلق نمود.
ج - یعنى خداوند متعال تمام اشیاء را با مشیت و اراده خود خلق نموده ، و اما الاراده نفسها فلا تحتاج الى اراده . اخرى ، و الا لتسلسل . (و اما خود اراده ، نیازى به اراده دیگر ندارد، و گرنه تسلسل پیش مى آید) و مشیت و اراده علت است براى تمام موجودات ، و خداوند اشیاء را با اراده خلق مى کند، و اراده و مشیت از اول تا آخر عمل وجود دارد. و اراده از صفات فعل است و از مقام فعل انتزاع مى شود، نه از صفات ذات ؛ یعنى اجتماع اجزاى علت تامه را گرداگرد (معلول ) که با اجتماع آنها فعل محقق مى شود، (اراده ) مى گویند و اراده از آنجا انتزاع مى شود.

س 34 آیا اراده همان مشیت است ؟
ج - بله ، اراده ، عین مشیت است .

س 35 معناى عبارت ... فاقد کل مفقو(16): (اى معدوم کننده معدومات ) در دعاى رجبیه چیست ؟
ج - یعنى هر چه مفقود مى شود و از بین مى رود، تو از بین مى برى و معدومش مى کنى ؛ زیرا (فقد) و (عدم ) متعدى هستن  هر چه به صورت لازم نیز استعمال مى شوند؛ بنابراین جمله (فاقد کل مفقود) یعنى (مفقد کل مفقود) و همچنین (عدم ) به معناى (اعدم ) است .

س 36 منظور از رحمت در جمله وسعت رحمته کل شى (رحمت او، هر چیزى را فرا گرفته است ). چیست ؟
ج - رحمت عبارت است از رفع احتیاج وجودى هر موجود که غایت وجود اوست ، و خداوند متعال احتیاجات وجودى تمام موجوداتى را که خلق نموده بر آورده مى سازد، و آنها را به احتیاجات وجودى شان هدایت و راهنمایى ، و نیازهاى وجودى شان را تاءمین مى نماید تا به کمال مطلوب و سعادت خود فائز آیند. بنابراین بیان ، روشن مى گردد که همه موجودات غرق در رحمت او مى باشند.

س 37 آیا اصل وجود شى ء، نیز رحمت است ؟ و رحمت ، شامل آن نیز مى شود؟
ج - اصل وجود نیز رحمت است ، اساسا وجود و لوازم وجود هر موجودى نحوه اى از کمال است که رحمت شامل همه مى گردد.

س 38 قدر جامع تکمیل نواقص چیست ؟
ج - اعطاء الکمال لمستحقه (اعطاى کمال به مستحق آن .)

 


منبع: 665 پرسش و پاسخ (در محضر علامه طباطبائی)




تاریخ : شنبه 92/4/1 | 10:12 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

  • ایران موزه | پاپو مارکت | بک لینک