بسم الله الرحمن الرحیم

(اوقید مو)  
فاصل المعى میرزا محمّد نیشابورى در کتاب (ذخیرة الالباب ) معروف به (دوائر العلوم ) ذکر کرده که : (اسم آن جناب در تورات به لغت ترکوم (اوقیدمو) است .)
چهارم : (ایزد شناس ) 
پنجم : (ایزد نشان )  
در کتاب مذکور، مسطور است که این دو، نام آن جناب است در نزد مجوس . شیخ بهایى رحمه الله در (کشکول ) فرموده که : (فارسیان ، آن جناب را ایزدشناس و ایزدنشان گویند.)
ششم : (ایستاده ) 
و نیز در آنجا ذکر کرده که : (این نام آن جناب است در کتاب شامکونى .)
هفتم : (ابوالقاسم ) 
در اخبار مستفیضه ، به سندهاى معتبره ، از خاصه و عامه روایت است از رسول خدا صلى الله علیه و آله که فرموده : (مهدى از فرزندان من است ، اسم او اسم من است و کنیه او کنیه من است .)
در کمال الدین است از ابى سهل نوبختى از عقید خادم که گفت : (آن جناب مکنّى است به ابى القاسم .)
در تاریخ ابن خشاب ، روایت است از حضرت صادق علیه السلام که فرمود: (خلف صالح ، از فرزندان من است . اوست مهدى ، اسم او محمّد است . کنیه او ابوالقاسم .)
روایت کرده از قاسم بن عدى ، که او گفت : (مى گویند: کنیه خلف صالح ، ابوالقاسم است .)
در بعضى اخبار نهى رسیده از کنیه گذاشتن به ابوالقاسم . اگر اسم ، محمّد باشد، بعضى تصریح کردند به حرمت ذکر آن حضرت به این کنیه در مجالس و اینکه حکم آن حکم اصلى آن جناب است که بیاید.
هشتم : (ابوعبداللّه ) 
گنجى شافعى در کتاب (بیان ) در احوال صاحب الزمان علیه السلام روایت کرده از حذیفه از رسول خدا صلى الله علیه و آله که فرمود: (اگر نماند از دنیا مگر یک روز، هر آینه مى انگیزاند خداوند، مردى را که اسم او اسم من است و خلق او خلق من ، کنیه او ابوعبداللّه است و بیاید که آن جناب ، مکنى است به کنیه جمیع اجداد طاهرین خود.)
نهم : (ابو جعفر) 
دهم : (ابو محمّد) 
یازدهم : (ابوابراهیم ) 
حضینى در هدایه گفته که : (کنیه آن جناب ابوالقاسم و ابوجعفر است .)
روایت شده که از براى آن جناب است کنیه یازده امام از پدران و عمّ آن حضرت ، امام حسن مجتبى علیه السلام در یکى از مناقب قدیمه که اوّل آن چنین است : خبر داد ما را احمد بن محمّد بن سمط، در اواسط سنه 335 گفت : (قرائت کردم این کتاب را بر ابى الحسن على بن ابراهیم انبارى در واسط، ماه ربیع الاخر.) گفت : (خبر داد مرا ابوالعلا، احمد بن یوسف بن مؤ ید انبارى در سال 326. الخ ) مشتمل است بر اجمالى از احوال همه ائمه علیهم السلام و تاکنون مؤ لّف آن معلوم نشده و در آنجا نیز این روایت را نقل کرده (بنا براین خبر).
دوازدهم : (ابوالحسن ) 
سیزدهم : (ابوتراب ) 
خواهد بود که هر دو، کنیه حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام است ؛ اگرچه در دوّمى ، فى الجمله تاءنّى مى رود مگر آنکه مراد از ابوتراب ، صاحب خاک و مربّى زمین باشد؛ چنانچه یکى از وجوه قرار دادن این کنیه است براى آن حضرت و بیاید در تفسیر آیه شریفه وَاَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُوْرِ رَبِّها... . که فرمودند: (ربّ زمین ، امام زمین است و اینکه به نور حضرت مهدى علیه السلام مردم مستغنى شوند از نور آفتاب و ماه .)
چهاردهم : (ابوبکر)  
که یکى از کنیه هاى جناب رضا علیه السلام است ؛ چنانچه ابوالفرج اصفهانى در (مقاتل الطالبین ) و غیر او ذکر کردند.
پانزدهم : (ابوصالح ) 
در (ذخیرة الالباب ) ذکر کرده که آن جناب ، مکنّى است به ابوالقاسم و ابوصالح و این کنیه معروفه آن حضرت است . در میان عربها، بَلدى و بادیه نشین و پیوسته در توسّلات و استغاثات خود، آن جناب را به این اسم مى خوانند و شعرا و ادبا در قصاید و مدایح خود ذکر مى کنند و از بعضى قصص آینده معلوم مى شود که در سابق ، شایع بوده و در باب نهم ، ذکر ماءخذى براى این کنیه خواهد شد. ان شاءاللّه تعالى .
شانزدهم : (امیر الامره ) 
لقبى است که امیرالمؤ منین علیه السلام آن جناب را خواندند به آن ؛ چنانچه ثقه جلیل ، فضل بن شاذان در کتاب (غیبت ) خود روایت کرده از امام صادق علیه السلام که فرمودند: (بعد از ذکر جمله اى از فتن و حروب و آشوبها، بیرون مى آید دجّال و مبالغه مى کند در اغوا و اضلال ، پس ظاهر مى شود امیر اَمَرَه و قاتل کفره و سلطان ماءمول که متحیّر است در غیبت او عقول و او نهم از فرزندان تو است اى حسین که ظاهر مى شود بین رکنین و غلبه مى کند بر ثقلین .)
هفدهم : (احسان ) 
هیجدهم : (اُذُن سامعه ) 
نوزدهم : (ایدى ) 
اول را در (هدایه ) و (مناقب ) قدیمه از القاب آن جناب شمرده اند، دوّم و سوّم در هدایه است و ظاهرا مراد از (ایدى ) که جمع ید است ، به معنى نعمت باشد.

 

نجم الثاقب ، باب دوم




تاریخ : پنج شنبه 92/1/1 | 11:5 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

  • ایران موزه | پاپو مارکت | بک لینک