سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

علی علیه السلام می فرماید: رسول خدا صل الله علیه و آله پرسیدند: بهترین چیز برای زن چیست؟

هیچ کس به ایشان جوابی نداد.

علی علیه السلام می فرماید: من برگشتم و مطلب را به فاطمه علیها سلام گفتم، فاطمه علیها سلام گفت: آیا کسی جواب رسول خدا صل الله علیه و آله را داد؟ من گفتم: نه.

فاطمه علیها سلام گفت:  برای زن هیچ چیز بهتر از این نیست که مرد نامحرمی او را نبیند و او هم مرد نامحرمی را نبیند.

علی علیه السلام می فرماید: من نزد رسول خدا صل الله علیه و آله برگشتم و همان را که فاطمه علیه سلام گفته بود به ایشان عرض کردم.

رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:

فاطمه علیه سلام پاره تن من است.

سلسله مباحث فاطمه شناسی ج 1 به نقل از مناقب، ج2 ص 211




تاریخ : یکشنبه 91/12/20 | 1:39 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر عرفانی و ادبی بسیار دلنشین از خواجه عبدالله انصاری

سوره فاتحه - مکی 7 آیه - جزو اول

تفسیر ادبی و عرفانی از خواجه عبدالله انصاری :  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ : نزد اهل عرفان: ب، بهار خدا و سین، سنای خدا  و میم، مُــلک خدا.

نزد اهل معرفت: ب بهای احدیت ، سین سنای صمدیت، میم ملک الوهیت. بهاء او قدیم، سناء او کریم، ملک او عظیم.  بهاء او با جلال، سناء او با جمال، و ملک او بی زوال.  بهاء او دل ربا، سنای او مهرفزا، ملک او بی فناء.

ای پیش رو از هرچه بخوبی است، جلالت -- ای دور شده آفت نقصان، ز کمالــــت

زهره به نشاط آید چون یافت سماعـــــت! --  خورشید به رشک اید چون دید جمالت ؟

 نزد اهل ذوق: - ب برّ با اولیاء ، سین سرّ با اصفیاء ، میم منت بر اهل ولاء ب برّ او با بندگان، سین سرّ او با دوستان، میم منت او بر مشتاقان.  اگر نیکی او نبودی، چه جای تعبیه سرّ او بودی؟  و گر منت او نبودی، بنده را چه جای وصل او بود. و بر درگاه جلال او چه محل بودی، گر مهر ازل نبودی بنده چگونه آشنای لم یزل بودی؟

دنیا بنام خدا خوش است و عقبی به عفو او و بهشت به دیدار او، در دنیا اگر نه پیغام و نام خدا بودی، بنده را چه جای منزل بود، و در عقبی اگر نه عفو و کرمش بودی، کار بنده مشکل بودی، در بهشت اگر نه دیدار دل افروز او بودی شادی درویش به چه بودی؟  خدایا به نشان تو بینندگانیم، به شناخت تو زندگانیم، به نام تو آبادانیم، به یاد تو شادانیم، به یافت تو نازانیم، مست از جام مهر تو مائیم، صید عشق در دام تو مائیم. ...

ادامه دارد...

تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید(اثر خواجه عبدالله انصاری) ، ص 1

 




تاریخ : شنبه 91/12/19 | 7:50 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت علی علیه السلام:

برای خدا آیه ای بزرگتر از من نیست و خدا را خبری بزرگتر از من نیست.

خورشید کعبه به نقل از کافی ج 1 ص 297




تاریخ : شنبه 91/12/19 | 3:9 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

صفات ، اخلاق و عبادات عام و مطلق امام حسین علیه السلام
منظور از صفات ، اخلاق و عبادات ؛ صفات مربوط به امامت نمى باشد، که عقل را به کنه آنها راهى نیست ؛ بلکه بیان دو نوع از خصوصیات آن حضرت است :
الف : صفات و عبادات مطلق امام در طول عمر شریفشان
ب : ویژگى آن صفات و عبادات در روز عاشورا.
تفصیل هر یک از خصوصیات به این شرح است :
امام هرگز تن به ذلت نمى دهند
امام حسین علیه السلام در این باره ویژگى خاصى دارند. وقتى از آن حضرت خواستند که حکم یزید و پسر زیاد را بپذیرد، فرمود: نه ، هرگز، به خدا قسم ، ذلیلانه بیعت نمى کنم و مانند بردگان اقرار نمى نمایم .
تا جایى که گفته اند: این حسین علیه السلام بود که نپذیرفتن ظلم را سنت نهاد و همه کسانى که تن به ذلت نمى دهند به آن حضرت اقتداء مى کنند.
امام حسین علیه السلام و شجاعت
در این باره امام ویژگى خاصى دارند؛ از این رو گفته اند: شجاعت حسینى . در روز عاشورا آن چنان شجاعتى از امام حسین علیه السلام بروز کرد، که از هیچ کس سر نزده است ؛ حتى از پدر بزرگوارش که به کرار معروف است و دیگرانى که به شجاعت شهرت دارند، چنین حالتى رخ نداد.


منبع: زیتون (خصائص الحسینیه شیخ شوشتری)




تاریخ : جمعه 91/12/18 | 10:27 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

پیوند دین و حیاء با عقل  

جبرئیل از طرف خدا نزد آدم (ع ) آمد و گفت : (اى آدم ! من از جانب خدا ماءمور شده ام تا تو را در انتخاب یکى از این سه خصلت ، مخیر سازم ، یکى از آن سه را بر گزین ، و دوتاى آن را واگذار.)
آدم پرسید: آن سه خصلت چیست ؟
جبرئیل گفت : 1- عقل 2- حیاء 3- دین .
آدم گفت : در میان سه خصلت ، خصلت عقل و اندیشیدن را برگزیدم .
جبرئیل به حیاء و دین گفت : شما جدا شوید و عقل را به خودش واگذارید، حیاء و دین گفتند:
(یا جبرئیل انا امرنا اءن نکون مع العقل حیث کان )
:(اى جبرئیل ! ما ماءمور هستیم که همراه عقل باشیم و از او جدا نشویم ).
جبرئیل گفت : (خود دانید، آنگاه به سوى آسمان عروج کرد و رفت .

داستانهای اصول کافی ، به نقل از:
اصول کافى ، ج 1، کتاب العقل و الجهل ، حدیث 2، ص 10.




تاریخ : جمعه 91/12/18 | 3:22 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

((با این صوت زیبا قرآن بخوان !))

یکى از نکات مهمّى که در زندگى ائمه اطهارعلیهم السّلام قابل دقت مى باشد، توجّه آن بزرگان ، به استعدادِ ذاتى افراد بود و آنان سعى مى کردند، نیروها و قواى انسانها را در راه صحیح تربیت کرده و در راستاى اهداف الهى ، شکوفا سازند، به عنوان نمونه به داستانى که سعد خفاف (یکى از اصحاب راستگوى امام سجاد(3)علیه السّلام نقل مى کند، اشاره مى کنیم :
((روزى به یکى از اصحاب خاصِّ على علیه السّلام (ابوعمر ذازان فارسى ) برخورد کردم و دیدم که با صوتى زیبا و لحنى دلربا، قرآن مى خواند. گفتم : ((ابو عمر! عجب قرائت نیکوئى دارى ! اینگونه قرائت را از که آموخته اى ؟) وى در حالى که تبسمى بر لب داشت گفت : ((من در ایّام جوانى با صدائى شیوا شعر مى خواندم ؛ آقا امیرالمؤ منین علیه السّلام مرا دید و از حُسن صوت من ، تعجب کرد، و فرمود: اى ذازان ! چرا با این صداى زیبا قرآن نمى خوانى ؟
عرضه داشتم : ((یا امیرالمؤ منین ! من از قرآن بقدر آنچه که در نماز خوانده مى شود، بیشتر بلد نیستم .)) فرمود: نزدیک من بیا، چون بحضورش شتافتم ، چیزهائى در گوشم خواند که نفهمیدم ، بعد فرمود: دهانت را بگشا و در آنحال با آب دهان مبارکش دهانم را، متبرک گردانید. بخداوند سوگند اى سعد! بعد از آن لحظه ، احساس کردم ، تمام قرآن را با اعراب و حمزه و شرائط دیگر، حفظ کرده و مى دانم و بعد از آن ، در مورد قرآن ، به هیچ کس ‍ محتاج نشده و نیازى به سؤ ال پیدا نکردم .))
سعد خفاف مى گوید: من این قصه را بر حضرت ابى جعفر امام باقرعلیه السّلام عرضه داشتم ، آن بزرگوار فرمود: ذازان راست گفته است ؛ همانا امیرالمؤ منین علیه السّلام از خداوند تبارک و تعالى ، براى ذازان ، به اسم اعظم درخواستِ عنایت کرده است ، و هر کس با اسم اعظم ، خداوند را بخواند ردّ نمى شود.))


منبع : جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نکته ها




تاریخ : جمعه 91/12/18 | 2:47 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

علامه طباطبائی در تفسیر المیزان پس از نقل چند روایت ، می نویسد:

« روایاتی که عالمان شیعه و اهل سنت درباره فرود آمدن عیسی (علیه السلام) از آسمان و اقتدای ایشان به امام زمان - علیه السلام - نقل کرده اند بسیار زیاد (مستفیض) است.»

همان طور که مرحوم علامه طباطبایی نوشته اند بسیاری از محدثان بزرگ اهل سنت این حدیث را نقل کرده اند. به عنوان نمونه این مطلب در صحیح بخاری، صحیح مسلم، عقد الدرر، جامع الصغیر و کنز العمال (صحیح بخاری ج4 ص 205 - صحیح مسلم ج1 ص 137 ...) و ... نقل شده است. در این جا یکی از آن روایات را مرور می کنیم:

شهر بن حوشب می گوید:  حجاج از من پرسید این آیه « و ان من اهل الکتاب ....»  مرا بهت زده و متحیر ساخته است. در پاسخ گفتم:

مقصود از آیه آن است که حضرت عیسی - علیه السلام - پیش از قیامت به دنیا فرود می آید، پس همه یهودیان و غیر آنان (مسحیان) به او ایمان می آورند و او در نماز جماعت به حضرت مهدی - علیه السلام - اقتدا می کند. حجاج گفت:

این مطلب را از چه کسی آموختی؟

در پاسخ گفتم: این را محمد بن علی بن حسین (امام باقر ) - علیه السلام - برایم روایت کرد. گفت:  «سوگند به خدا آن را از چشمه زلالی آورده ای.»

59 نکته درباره امام زمان علیه السلام ، ص 35 - 34




تاریخ : جمعه 91/12/18 | 2:30 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه از قسمت قبل...

بی شریح [وهابی]:

این ها چه حرف هایی است که می گویید؟ حرف هایتان اگر هم درست باشد به بحث ما ربطی ندارد. بحث ما درباره شفاعت مغفرت بود، یعنی کسی که در قیامت مستحق عذاب است، عذاب نشود و این گونه شفاعت علاوه بر اینکه شرک است اشکالات دیگری هم دارد. یکی این که لازم می آید خدا از امور بندگان خود ناآگاه باشد و بشری خدا را مطلع سازد و از طرفی لازم می اید، آن بشر که شفاعت کننده است مهربان تر از خدا  نسبت به عبد باشد. این را چه می گویید؟


سلف امیه [وهابی]:

شیخ ما درست می فرماید. برای این که جناب محمدبن عبدالوهاب در این مورد گفته است، لازمه شفاعت این است که رحمت شفیع بیشتر باشد، در حالی که خداوند ارحم الراحمین است، یعنی او در داشتن رحمت از همه جلوتر است و این طرز تلقی از شفاعت، رحمت واسعه الهی را خدشه دار میکند.


عمر عبدالوافی [وهابی]:

مرحبا بر دوست من، فکر نمی کنم این اشکال پاسخی داشته باشد. علی عبدالله نباید خیال کند که با استخدام چند آیه و چند حدیث که از مسلمات اهل تسنن است می تواند صحت شفاعت را ثابت کند. مخصوصاً این اشکال که لازمه شفاعت آن است که شفاعت کننده می خواهد نیازهای شفاعت شونده را به اطلاع خدا برساند. در حالی که خداوند عالم السر و الخفیات است.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

اشکال شما در صورتی وارد است که شفاعت در پیشگاه الهی همانند شفاعت ها و وساطت های بشری باشد در حالی که چنین نیست زیرا شفاعت بشری از پایین به بالاست، ولی شفاعت الهی از بالا به پایی است و خدا اسرار همه آنها را می داند.


سلف امیه [وهابی]:

شفاعت شفاعت است پائین و بالا ندارد این چه حرفی است که می گویی؟! تو با این جمله پردازی ها، فلسفه بافی و اظهار فضل می کنی.


علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:

لطفاً کمی حوصله کنید تا توضیح دهم، در شفاعت الهی خداوند خودش شفاعت را به جریان می اندازد و به شفیع اشاره می کند که تو از فلان کسی که مستحق شفاعت است، شفاعت کن. در حالی که خداوند تمام اسرار شفاعت شونده و شفاعت کننده را می داند و این خداست که باید رضایت خود را از شفاعت شوند به شفیع مأذون اعلام کند. پس یک «اذن» برای شفیع است و یک اذن هم برای شفاعت شونده که چه کسی استحقاق شفاعت شدن دارد.

 

ادامه دارد...

حق با کیست، ج2، ص21-19




تاریخ : پنج شنبه 91/12/17 | 10:23 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

سرداب حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) و راز پاکیزگی آب آن

از ویژگی های آب موجود در سرداب مطهر حرم حضرت عباس (ع)، شیرینی، خلوص، شورنبودن و پاکی منحصر به فرد آن است که برخلاف تمامی آب های زیرزمینی، پس از ورود به سرداب، تمام این ویژگی را حفظ می کند.


http://shafaqna.com/photos/sardar/lr-15.jpg

تحقیقات علمی برای یافتن دلیل این ویژگی های معجزه گون، بی نتیجه مانده است و تنها راه پاسخ به این سوال بزرگ، تفسیر غیبی و ماورائی آن و ارتباط این آب با صاحب باکرامت این مکان مقدس است . گویی این آب، قصد آن کرده که با عرضه خود به محضر علمدار کربلا، عطش لحظه های دل شکن غربتش را، آن هنگام که بر شریعه ی فرات، لب های خشک و عطشانش را به یاد سید و مولا و امامش، تشنه نگاه داشت، برطرف کند! و آیا این آب با چنین هدف گرانسنگی، جز پاکی و خلوص و شیرینی می تواند ویژگی هایی دیگری داشته باشد؟!

منبع: سایت مشرق نیوز




تاریخ : پنج شنبه 91/12/17 | 10:17 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

 

آیا امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) در حال حاضر نوابی دارند که مستقیما با مردم در تماس باشند؟

 

- برای امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف) دو غیبت است :

1- غیبت کوتاه ( غیبت صغری ) ؛ که آغاز آن از فوت حضرت عسکری ( ع ) تا حدودهفتاد و چهار سال بعد از آن بوده است . در این مدت امام زمان ( عج ) به وسیله نواب خاص خودشان ، با شیعیان در ارتباط بوده اند .نواب خاص امام سوالات و مشکلات مردم را مستقیما" با خود حضرت مطرح می کردند وجواب آن را می گرفتند؛ به عبارتی واسطه میان مردم و امام ( ع ) بودند .2

2-غیبت بلند مدت ( غیبت کبری ) ؛ از آن زمان به بعد که حدود هزار و صدسال تا الان می گذرد، زمان غیبت طولانی حضرت آغاز شده است . در این مدت حضرت نایب خاصی برای خود تعیین نکرده اند و به آخرین نایب خود فرمودند : بعد از فوت خودت به کسی وصیت به نیابت نکن و اگر کسی بعد از این ادعای نیابت خاصه و ارتباط با من را داشته باشد، دروغ گو است. امام زمان ( عج ) در زمان غیبت طولانی خود، مردم را در مسایل و مشکلات دینی به نواب عام خود رجوع داده اند که مسایل دین خود را از آنان فرابگیرند و آنها را حجت از طرف خود بر مردم معرفی کرده اند .این نواب عام علما و مجتهدان شیعه هستند.


     شوق انتظار به نقل از سایت تبیان




تاریخ : پنج شنبه 91/12/17 | 1:40 عصر | نویسنده : محمــــد | نظر

  • ایران موزه | پاپو مارکت | بک لینک